کد مطلب:34367
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
قرآن ، چگونه به مسأله «عدل» در جنبههاي مختلف آن پرداخته است؟
قرآن تصريح ميكند كه نظام هستي و آفرينش، بر عدل و توازن و بر اساس استحقاقها و قابليتها است. گذشته از آيات زيادي كه صريحاً ظلم را از ساحت كبريائي بشد ت نفي ميكند و گذشته از آياتي كه ابلاغ و بيان و اتمام حجت را از آن جهت از شؤون پروردگار ميشمارد كه بود اينها نوعي عدل و هلاك بشر با نبود آنها نوعي ظلم و ستم است و گذشته از آياتي كه اساس خلقت را بر حق كه ملازم با عدل است معرفي مينمايد؛ گذشته از همة اينها، در برخي از آيات، از مقام فاعليّت و تدبير الهي بعنوان مقام قيام به عدل ياد ميكند:
«شَهِدَا اللهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ اُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ» آل عمران/18
و يا عدل را ترازوي خدا در امر آفرينش ميداند:
«وَ السَّماءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْميزانَ» الرحمن/7
در ذيل همين آيه است كه رسول خدا فرمود:
«بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتُ وَ الْاَرْضُ». (تفسير صافي2 / 638)
[آسمانها و زمين به عدل بر پا است.]
عدل تشريعي ـ يعني اينكه در نظام جعل و وضع و تشريع قوانين، همواره اصل عدل، رعايت شده و ميشودـ نيز صريحاً مورد توجه قرآن قرار گرفته است. در قرآن كريم تصريح شده كه حكمت بعثت و ارسال رسل اين است كه عدل و قسط بر نظام
زندگاني بشر حاكم باشد:
«لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْميزانَ لِيَقوم النّاسُ بِالْقِسْطِ» حديد/25
[همانا فرستادگان خويش را با دلائل روشن فرستاديم و همراه آنها كتاب و مقياس (قانون) فرستاديم تا مردم بدينوسيله عدل را بپا دارند]
بديهي است كه برقراري اصل عدل در نظامات اجتماعي، موقوف به اين است كه اولاً نظام تشريعي وقانوني، نظامي عادلانه باشد و ثانياً عملاً به مرحلة اجرا درآيد.
علاوه بر اين اصل كلي كه قرآن در مورد همة پيامبران بيان كرده است، در مورد نظام تشريعي اسلامي ميگويد: «قُلْ اَمَرَ رَبّي بِالْقِسْطِ» اعراف/29. يا در مورد برخي دستورها ميگويد: «ذلِكُمْ اَقْسَطُ عِنْدَاللهِ» بقره/282
قرآن كريم، امامت و رهبري را «پيمان الهي» و مقامي «ضد ظلم» و «توأم با عدل» ميداند. قرآن آنجا كه دربارة شايستگي ابراهيم براي امامت و رهبري سخن ميگويد، برداشتش چنين است: آنگاه كه ابراهيم از همة كورهها خالص در آمد به او ابلاغ شد كه تو را به امامت و رهبري برگزيديم. ابراهيم درخواست كرد ـ و يا استفهام نمود ـ كه اين موهبت الهي در نسل او ادامه يابد. به او پاسخ داده شد كه: امامت و رهبري، پيماني است الهي و ستمكاران را در آن نصيبي نيست: «لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمينَ». بقره/124
قرآن، انسان اخلاقي را به عنوان «صاحب عدل» نام ميبرد. در چند جاي قرآن كه سخن از داوري و يا گواهي انسانهايي است كه از نظر تربيتي و اخلاقي و روحي قابل اعتماد باشند، آنها را به همين عنوان كه گفتيم نام ميبرد؛ مثل اينكه ميفرمايد:
«يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ» مائده/95 يا ميفرمايد: «وَ اَشْهِدوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ». طلاق/2
پس از ترجمة آثار يوناني در جهان اسلام، اين جملة افلاطون معروف شد كه «عدالت، مادر همة فضائل اخلاقي است» ولي در حدود دو قرن پيش از آنكه سخن افلاطون در ميان مسلمين شناخته بشود، مسلمين از زبان قرآن اين سخن را شنيده بودند.
بيشترين آيات مربوط به عدل، دربارة عدل جمعي و گروهي است اعم از خانوادگي، سياسي، قضائي، اجتماعي. حدود 16 آيه در اين زمينه است.
در قرآن، از توحيد گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمانهاي فردي گرفته تا هدفهاي اجتماعي، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، همدوش توحيد، ركن معاد، هدف تشريع نبوت، فلسفة زعامت و امامت، معيار كمال فرد و مقياس سلامت اجتماع است.
عدل قرآن، آنجا كه به توحيد يا معاد مربوط ميشود، به نگرش انسان به هستي و آفرينش، شكل خاص ميدهد و به عبارت ديگر، نوعي «جهانبيني» است؛ آنجا كه به نبوت و تشريع و قانون مربوط ميشود، يك «مقياس» و «معيار» قانون شناسي است، و به عبارت ديگر جاي پايي است براي عقل كه در رديف كتاب و سنت قرار گيرد و جزء منابع فقه و استنباط بشمار آيد؛ آنجا كه به امامت و رهبري مربوط ميشود يك «شايستگي» است؛ آنجا كه پاي اخلاق به ميان ميآيد، آرماني انساني است؛ وآنجا كه به اجتماع كشيده ميشود يك«مسؤوليت» است.
مجموعه آثار شهيد مطهري ج1 – عدل الهي
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.